
معنی روان تنی
Psychosomotic (ˌsaɪkəʊsəˈmætɪk)
نقش ذهن (روان) در بیماری ها یا اختلالات موثر بر بدن (سوما) یا مربوط به آن.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-نقش ذهن (روان) در بیماری ها یا اختلالات موثر بر بدن (سوما) یا مربوط به آن. به طور خاص، نقش عوامل روانشناختی (به عنوان مثال، اضطراب، افسردگی) در علل و روند آسیب شناسی در سیستم های بدن.
-توصیف رویکردی مبتنی بر این باور که یک مولفه روانشناختی در علت مشکلات جسمی دخیل است.
-اشاره به هرگونه تعامل بین ذهن و بدن.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-(از یک بیماری) ناشی از مشکلات روحی، مانند استرس و نگرانی، که بر جسم تاثیر می گذارد. -مرتبط با رابطه بین ذهن و بدن است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
(از یک بیماری) ناشی از اضطراب و نگرانی و نه ناشی از عفونت یا آسیب یعنی بیماری که حاصل مشکل در روان است نه جسم.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
اعتقاد بر این است که برخی از بیماری های جسمی دارای یک مولفه ذهنی یا روانی هستند که از استرس و فشارهای زندگی روزمره ناشی می شود. به عنوان مثال، برای کمر درد و فشار خون بالافکه به عقیده برخی از محققان ممکن است مربوط به استرس های زندگی روزمره باشد. چارچوب روان تنی نیز حالات روحی و روانی را در نظر می گیرد که می توانند به طور قابل توجهی در روند هر بیماری جسمی تأثیر بگذارند. روانپزشکی به طور سنتی بین اختلالات روان تنی با بیماری های جسمی همبستگی قائل اند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
روان تنی. بطور کلی مربوط به چیزی فرض می شود هم اجزا روانی و هم جسمی دارد. مفهوم ضمنی این اصطلاح این است که آن دو تاثیر متقابل بر هم دارند. دانشمندان توافق داشته اند که در گروهی کوچک از اختلالات، فعالیت های هیجانی و جسمانی بر هم منطبق می شوند. اولین بار درسال 1818 توسط هینروث اختلالات روان تنی خوانده شد.