معنی خویشاوندی
kinship (ˈkinˌShip)
اصطلاحی کلی برای در بر گرفتن هرگونه روابط اجتماعی متکی بر خانواده.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
وضعیت رابطه بعد از تولد، نسب مشترک، ازدواج یا فرزندخواندگی. ایده اینکه چه کسی پدر و مادر است و چه کسی نیست، می تواند از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
احساس نزدیکی با کسی زیرا آنها زمینه ها یا نگرش های مشابهی دارند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
رابطه بین اعضای یک خانواده
فرهنگ دهخدا
خویشاوندی. [خوی / خی وَ] (حامص مرکب) قرابت. نسبت. خویشی. (ناظم الاطباء). قربی. قرابت نسبی. رَحِم. لُحمَه. نَسَب.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در انسان شناسی، خویشاوندی شبکه ای از روابط اجتماعی است که قسمت مهمی از زندگی همه افراد در همه جوامع را تشکیل می دهد، اگرچه معانی دقیق آنها نیز در این رشته مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
اصطلاحی کلی برای در بر گرفتن هرگونه روابط اجتماعی متکی بر خانواده. این اصطلاح هم به روابط همخونی و هم روابطی که بر اساس تعهدات فرهنگی شناخته می شوند، مثل ازدواج، فرزندپروری، مربوط می گردد.
واژه های مترادف در فارسی
قرابت؛ خویشی؛ خویشاوند بودن؛ نسبت.
واژه های مترادف لاتین
connection, familial, kinship, propinquity, relational, relations, relationship