معنی بروز
incidence (ˈinsədəns)
میزان وقوع موارد جدید یک رویداد یا شرایط خاص (به عنوان مثال، یک اختلال، بیماری، علائم یا آسیب) در یک جمعیت خاص در یک دوره معین.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
میزان وقوع موارد جدید یک رویداد یا شرایط خاص (به عنوان مثال، یک اختلال، بیماری، علائم یا آسیب) در یک جمعیت خاص در یک دوره معین. میزان بروز معمولاً به صورت تعداد موارد در هر بخش استاندارد (معمولاً 1000 یا 100000 مورد استفاده می شود) از کل جمعیت در معرض خطر در سال بیان می شود.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
میزان وقوع یا تأثیر چیزی
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
یک واقعه یا سرعت وقوع چیزی
فرهنگ دهخدا
بروز. [ب ُ] (ع اِمص) ظهور. آشکارشدگی. (ناظم الاطباء). پیدایی. پدیداری.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
این اصطلاح به موارد جدیدی که در طول دوره ای خاص از زمان ظاهر می گردند اطلاق می شود. رایج ترین معیار زمانی مورد استفاده یک سال است. مطالعه میزان بروز بیماری دشوارتر از شیوع آن است چون محقق مجبور است موارد قدیمی را کنار بگذارد. بعلاوه چون افراد مبتلا در معرض خطر قرار نگیرند، لازم است از رقم افراد معرض خطر کنار گذاشته شوند. مفهوم وسیع تر بروز شامل افراد مبتلا به یک دوره شدید بیماری است، خواه سابقه حمله قبلی داشته باشند خواه نداشته باشند.
واژه های مترادف در فارسی
ابراز، پیدایی، پیدایش، تجلی، ظهور، نمایش، نمود، آشکار شدن، پدیدار شدن، نمایان شدن
واژه های مترادف لاتین
demonstration, emergence, explosion, manifestation, outbreak, stroke
واژه های متضاد در فارسی
پنهان شدن، مخفی شدن، نهان شدن
واژه های متضاد لاتین
infrequence, infrequency, rareness, uncommonness, unusualness