معنی مشوق
incentive (ɪnˈsen.t̬ɪv)
یک محرک خارجی مانند شرایط یا شیئی که رفتار را تقویت می کند یا به عنوان انگیزه ای عمل می کند.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
یک محرک خارجی مانند شرایط یا شیئی که رفتار را تقویت می کند یا به عنوان انگیزه ای عمل می کند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
چیزی که شما را به انجام کاری تشویق می کند.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
چیزی که کسی را به انجام کاری تشویق می کند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
-چندین کاربرد از این اصطلاح وجود دارد که در همه آن ها مفهوم اساسی این است که مشوق برانگیزاننده رفتار است. در وافع برخی نظریه پردازان رفتار گر اصطلاح دورگه انگیزش مشوق بکار می برند تا از بابت این مفهوم ضمنی خاطر جمع باشند. در اینجا مشوق حالات یا اشیائی است که اقناع کننده یک نیاز تلقی می شود. آب برای ارگانیسم تشنه ارزش مشوق دارد.
-پاداش تکمیلی که موجب رفتار قبل از رسیدن به هدف اولیه می گردد.
-معادل ارزش. هرچه ارزش بیشتر باشد، مشوق ادراکی برای آن بیشتر خواهد بود.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
مشوق چیزی است که کسی را به انجام کاری یا رفتاری خاص برانگیزد یا وادار کند. دو نوع انگیزه وجود دارد که بر تصمیم گیری انسان تأثیر می گذارد. آنها عبارتند از: انگیزه های درونی و بیرونی. انگیزههای درونی، انگیزههایی هستند که انسان را به انجام کاری به نفع یا میل خود، بدون هیچ فشار خارجی یا پاداش وعده داده شده، برمیانگیزد. با این حال، انگیزه های بیرونی توسط پاداش هایی مانند افزایش حقوق برای دستیابی به یک نتیجه خاص هدایت می شوند. یا اجتناب از مجازات هایی مانند انضباط یا انتقاد به دلیل انجام ندادن کاری.