معنی اصیل
genuine (ˈdʒenjuɪn)
به معنی صاحب نسب، کسی که آبا و اجداد او شریف و نجیب باشند.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-واقعی دقیقاً همان چیزی که به نظر می رسد باشد؛ مصنوعی نیست.
- صادق، کسی که می توان به آن اعتماد کرد.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-اگر چیزی اصیل باشد، واقعی و دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد.
-اگر افراد یا احساسات اصیل باشند، صادق هستند.
-همان چیزی است که ظاهر می شود یا ادعا می کند هست.
فرهنگ دهخدا
اصیل [اَ] (ع ص) صاحب اصل بمعنی صاحب نسب، ای کسی که آبا و اجداد او شریف و نجیب باشند. (غیاث). آنکه دارای اصل است (از اقرب الموارد) (آنندراج). خداوند اصل و حسب و نسب و بزرگ. صاحب اصل. صاحب نسب. (منتهی الارب). گهری. گوهری. بانژاد. باپروز. عریق. گرامی نژاد. نژاده. با اصل. اصلمند. نیک نژاد.
واژه های مترادف در فارسی
پاکنژاد، شرافتمند، شریف، نجیب، نژاده
واژه های مترادف لاتین
authentic, authoritative, bona fide, canonical, classical, faithful, firsthand, genuine, McCoy, noble, pedigreed, prime, primitive, pukka, pureblooded, purebred, real, simon-pure, thoroughbred, true, trueborn, well-born
واژه های متضاد در فارسی
ساختگی، تقلبی، جعلی، غیر واقعی، غیر معتبر
واژه های متضاد لاتین
bogus, counterfeit, fake, false, mock, phony (also phoney), pseudo, sham, spurious, suppositious, supposititious, unauthentic, unreal