معنی وجد
Elation (ɪˈleɪʃn)
حالت شادی زیاد، خوش بینی اغراق آمیز و هیجان بیش از حد.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
حالت شادی زیاد، خوش بینی اغراق آمیز و هیجان بیش از حد. در اشکال شدید یا طولانی مدت، این علامت تعدادی از اختلالات است. به طور خاص، می تواند ناشی از دارو باشد یا از علائم شیدایی حاد باشد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
احساس خوشبختی و هیجان زیاد
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
یک حالت خوشبختی یا هیجان شدید
فرهنگ دهخدا
وجد. [وَ] (ع مص) جِدَة. وُجد. وجود. وِجدان. اِجدان . یافتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || ادراک و اصابه. (اقرب الموارد). || جِدَه. مَوجِدَة. خشم گرفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). غضب کردن. (ناظم الاطباء). || وِجد. وُجد. جدة. مستغنی شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || شیفته شدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دوست داشتن. (اقرب الموارد). || اندوهگین شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || هست گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِمص )توانگری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی، ترتیب عادل بن علی). || شیفتگی و آشفتگی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
خوشی، حالتی مشخص با نشئه، احساس پیروزی و رضایت از خود، و خوش بینی. چنین حالتی از خصوصیات مانی است.
واژه های مترادف در فارسی
انبساط، ذوق، سرور، شعف، شور، شوق، شیفتگی، فرح
واژه های مترادف لاتین
ecstasy, exaltation, exultation, gaiety, sprightliness
واژه های متضاد در فارسی
غم، ناراحتی، بدبختی
واژه های متضاد لاتین
misery, sadness, unhappiness, wretchedness