معنی فقدان جهت یابی
disorientation (disˌôrēənˈtāSH(ə)n)
توانایی ضعیف در شناسایی خود یا موقعیت یابی خود در ارتباط با زمان، مکان یا سایر جنبه های اطراف
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
توانایی ضعیف در شناسایی خود یا موقعیت یابی خود در ارتباط با زمان، مکان یا سایر جنبه های اطراف. گمراهی طولانی مدت می تواند مشخصه اختلالات عصبی و روانی باشد. بی توجهی موقتی می تواند ناشی از الکل یا مواد مخدر باشد یا در شرایط استرس حاد، مانند آتش سوزی یا زمین لرزه رخ دهد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
- احساس عدم توانایی تشخیص اینکه کجا هستید یا کجا باید بروید
- احساس گیجی یا عدم توانایی تفکر واضح
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
احساس سردرگمی درمورد اینکه کجا هستید، کجا می روید یا چه خبر است.
فرهنگ دهخدا
گمراهی. [گ ُ] (حامص مرکب) ضلالت. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گم کردگی راه. غوایت. بی راهی. اغوا. (ناظم الاطباء). تیه. خَیسَری. خَسار. خَساره. ضَل یا ضُل. ضَلالة. ضِلَّه. ضَلَّه. ضَلَل. ضَلال. عَتاهیَّة. عَتاهة. عَیهاق. عَماء. عِمّیَّه یا عُمّیَّه. عَمایة.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
گم گشتگی، عدم وقوف به زمان و ممکان، فقدان جهت یابی. جهت یابی معمولا بر حسب زمان، مکان و شخص توصیف می شود. وقتی هشیاری مختل می گردد به ترتیب فوق بر جهت یابی تاثیر می گذارد.
واژه های مترادف در فارسی
انحراف، بغی، ضلال، ضلالت، غوایت، کجروی
واژه های مترادف لاتین
aberration, beguilement, corruption, depravity, deviance, deviancy, deviation, error, fall, misguidance, perverseness, perversion, perversity, seduction, stumble, warp