
معنی انضباط
discipline (ˈdisəplən)
آموزش ایجاد عادات ذهنی و رفتاری مطلوب.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-آموزش ایجاد عادات ذهنی و رفتاری مطلوب.
-کنترل رفتار، معمولاً کودک، از طریق تنبیه یا پاداش.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-روش آموزش افراد به اطاعت از قوانین و دستورات و مجازات آنها در صورت عدم رعایت آنها
-روشی برای آموزش ذهن یا بدن یا کنترل رفتار شما.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
-آموزش هایی که باعث می شود افراد تمایل بیشتری به اطاعت یا کنترل خود داشته باشند.
-نظم و انضباط توانایی کنترل فعالیت ذهنی است.
فرهنگ دهخدا
دیسیپلین. (فرانسوی ، اِ) انضباط و نظم و ترتیب.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
نظم و انضباط یک عملی است که به منظور انطباق با یک سیستم حکمرانی خاص (یا دستیابی به توافق) تنظیم می شود. این رشته معمولاً برای تنظیم رفتار انسانها و حیوانات در جامعه یا محیطی که به آن تعلق دارند استفاده می شود. در دنیای آکادمیک و حرفه ای، یک رشته شاخه خاصی از دانش، یادگیری یا تمرین است. نظم و انضباط می تواند مجموعه ای از انتظارات باشد که هر واحد دولتی از جمله خود، گروه، طبقه، منطقه، صنعت یا جامعه مورد نیاز است.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
کنترل رفتار چه توسط مافوق چه توسط خود شخص. هرچند انضباط معمولا با استفاده از تنبیه برقرار می شود، اما کاربرد پاداش های مثبت نیز تاثیر دارند.
واژه های مترادف در فارسی
انتظام، انضباط، نظام