معنی خودمختاری
autonomy (ôˈtänəmē)
توانایی اقدام و تصمیم گیری بدون کنترل توسط شخص دیگری.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
وضعیت استقلال و تعیین سرنوشت در یک فرد، گروه یا جامعه. طبق برخی از نظریه ها، تمرکز بیش از حد بر تعیین خود و عملکرد یک عامل خطر برای ایجاد افسردگی اساسی است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
توانایی اقدام و تصمیم گیری بدون کنترل توسط شخص دیگری.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
حق گروهی از مردم برای اداره خود یا سازماندهی فعالیت های خود
فرهنگ دهخدا
خودمختاری. [خوَدْ / خُدْ م ُ] (حامص مرکب) استقلال. بدون قیمومت. بدون صاحب اختیاری. آزادی.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
در روانشناسی رشد و همچنین فلسفه اخلاقی، سیاسی و اخلاق زیستی، خودمختاری توانایی تصمیم گیری آگاهانه و بدون محدودیت است. سازمانها یا موسسات خودمختار مستقل یا خودگردان هستند.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
خودگردان یا تنظیم کننده خود، مستقل، خود انگیخته
واژه های مترادف در فارسی
استقلال، خودگردانی
واژه های مترادف لاتین
self-determination, self-government, self-rule
واژه های متضاد در فارسی
اجبار، زوری
واژه های متضاد لاتین
Force, should