معنی دلبستگی
attachment (əˈtaCHmənt)
نظریه دلبستگی یک نظریه روانشناختی، تکاملی و اخلاقی در مورد روابط بین افراد است.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
پیوند عاطفی بین یک نوزاد انسان یا یک حیوان غیرانسانی و شخصیت والد یا مراقب آن. این به عنوان گامی در ایجاد احساس امنیت ایجاد می شود و با آرامش در حضور والدین یا سرپرست نشان داده می شود. دلبستگی همچنین نشان دهنده تمایل به ایجاد پیوندهایی با سایر افراد در دوران نوزادی و همچنین تمایل در بزرگسالی برای جستجوی روابط اجتماعی حمایتی عاطفی است.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
احساس عشق به کسی/ چیزی
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
احساس عشق و نیاز به شخص دیگری، به عنوان مثال مادر از طریق فرزندش
فرهنگ دهخدا
دلبستگی. [دِ ب َ ت َ / ت] (حامص مرکب) حالت و چگونگی دلبسته. محبت و رغبت و دوستی و مودت و عشق. (ناظم الاطباء). گرایش خاطر. میل نهان. علاقه. علقه. تعلق خاطر
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
نظریه دلبستگی یک نظریه روانشناختی، تکاملی و اخلاقی در مورد روابط بین افراد است. مهمترین اصل این است كه كودكان خردسال باید حداقل با یك مراقب اصلی برای رشد طبیعی اجتماعی و عاطفی رابطه برقرار كنند. این نظریه توسط روانپزشک و روانکاو جان بالبی تدوین شد.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
در روانشناسی رشد، پیوند هیجانی که بین بچه شیرخوار و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می آید، به گونه ای که: کودک موقع ناراحتی به او پناه می برد، از آنان نمی ترسد به خصوص در که مرجله که وجود بیگانگان اضطراب آور است، نسبت به مراقبت شدن ان ها علاقه نشان می دهد و موقع جدایی از انها اضطراب نشان می دهد. دلبستگی در سال اول زندگی پیدا می شود و کیفیتی متقابل دارد، یعنی کودک و مادر متقابلا به هم دلبسته می شوند. جان بالبی روانکاو ایتالیایی این نظریه را مطرح کرده است.
واژه های مترادف در فارسی
اشتیاق، علاقه، شوق، محبت
واژه های مترادف لاتین
devotion, fondness, friendship, interest, liking, partiality, spirit
واژه های متضاد در فارسی
نفرت، کینه توزی
واژه های متضاد لاتین
abomination, hate, hatred, loathing, rancor