معنی سنجش
assesment (əˈsesmənt)
عمل قضاوت یا تصمیم گیری درباره مقدار، ارزش، کیفیت یا اهمیت چیزی یا قضاوت یا تصمیمی که گرفته شده است.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
-به طور کلی، قضاوت در مورد کیفیت، ارزش، اهمیت یا ارزش چیزی یا کسی.
-در تحقیقات، فرآیندی منظم است که در آن اطلاعات از شرکت کنندگان به دست می آید و از آن نتیجه گیری یا قضاوت می شود. در یک شرایط بالینی، این روند به عنوان ارزیابی روانشناختی شناخته می شود.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-روند آزمایش دانش آموزان و ارزیابی دانش، مهارت ها یا پیشرفت آنها.
- نظر یا قضاوت در مورد کسی/ چیزی که به دقت مورد توجه قرار گرفته است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
عمل قضاوت یا تصمیم گیری درباره مقدار، ارزش، کیفیت یا اهمیت چیزی یا قضاوت یا تصمیمی که گرفته شده است.
فرهنگ دهخدا
سنجش. [س َ ج ِ] (اِمص) سختن. آزمودن. قیاس کردن. قیاس. مقایسه. آزمودن. || موازنه. وزن. توازن.
واژه های مترادف در فارسی
ندازه گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی
واژه های مترادف لاتین
assay, evaluation, examination, measure, measurement, mensuration, test, trial