معنی بیهوشی
anesthesia (ˌæn.əsˈθiː.zi.ə)
این حالت از دست دادن احساس یا هوشیاری موقتی و کنترل شده است که برای اهداف دارویی برانگیخته می شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
از دست دادن حساسیت به محرک ها، می تواند به صورت عمدی ساخته شود ، به عنوان مثال از طریق تجویز داروها (بیهوشی نامیده می شود) یا با استفاده از روش هایی مانند طب سوزنی یا پیشنهاد خواب آور، یا می تواند خود به خود در اثر آسیب یا بیماری رخ دهد.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
-استفاده از داروهای بیهوشی در حین انجام اقدامات پزشکی
-حالت عدم توانایی احساس هیچ چیز، به ویژه درد
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
شرایط عدم احساس درد، با استفاده از داروهای خاص
فرهنگ دهخدا
بیهوشی. (حامص مرکب) حالت و چگونگی بیهوش. بی حسی. از حال رفتگی. بی خویشتنی. بیخودی. اغماء. غشی. غمی. (یادداشت مؤلف). فقدان درد یا حس در نتیجه ٔ بکار بردن داروی بیهوشی یا بعلت دیگر
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
بطورکلی، فقدان نسبی یا کامل احساس. بنابر این anesthetic هر ماده ای شیمیایی است که ایجاد بی حسی نماید.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
بیهوشی در یونانی به معنی "بی معنی" است. این حالت از دست دادن احساس یا هوشیاری موقتی و کنترل شده است که برای اهداف دارویی برانگیخته می شود. بیهوشی امکان انجام اقدامات پزشکی بدون درد را فراهم می کند که در غیر این صورت باعث درد شدید یا دردناکی در بیمار غیر بیهوش می شود یا از نظر فنی غیر عملی است.
واژه های مترادف در فارسی
اغما، بیحسی، بیخودی، غش، کما
واژه های مترادف لاتین
swoon, syncope, unconsciousness
واژه های متضاد در فارسی
حواس جمع، به هوش