تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

تست تشخیص اوتیسم منتشر شد

ویلیام جیمز

ویلیام جیمز یک فیلسوف، روانشناس و پزشک مشهور است که علت این شهرت را می توان به موارد زیر دانست:

ابداع مکتب پراگماتیسم یا عمل گرایی

کارکرد گرایی

نظریه احساسات جیمز لنگ

ویلیام جیمز

William James

پراگماتیسم


ویلیام جیمز نظریه عمل گرایی یا پراگماتیسم را کشف کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

مکتب عمل گرایی چیست؟

در سال 1870، ویلیام جیمز و چارلز سندرز پیرس مکتب عمل گرایی آمریکا را تأسیس کردند (هوکوی، 2008). عمل گرایی ریشه در این ایده دارد که مباحث فلسفی مانند دانش، زبان، معنا، اعتقاد و علم از نظر کاربرد عملی بهتر درک می شوند.

جیمز فیلسوفان را با توجه به خلق و خوی آنها طبقه بندی می کند و بین افراد سخت فکر- کسانی که تجربی، مادی، بدبین، بی دین و بدبین- و ذهن های لطیف هستند را از کسانی که خردگرا، روشنفکر، خوش بین، مذهبی و با اعتماد به نفس هستند، تفکیک می کند (گودمن، 2009؛  ژاک، 1907).
باور جیمز به عمل گرایی دیدگاه او را درباره حق ایمان، دین، ​​اختیار و معنای زندگی شکل داد

حق ایمان

جیمز به حق ایمان داشتن اعتقاد دارد. یعنی، در شرایط خاص ما حق داریم باور کنیم که نتایج آینده و ناشناخته برای کمک به دستیابی به آن نتایج رخ می دهد. به عبارت دیگر، "یک واقعیت تنها زمانی می تواند بوجود آید که اعتقادی آزمایشی به آمدن آن وجود داشته باشد" (جیمز، 1896).
به همین ترتیب، جیمز استدلال می کند که وقتی هیچ اعتقاد عینی برای اعتقاد ما وجود نداشته باشد، می توانیم ایمان را انتخاب کنیم. همانطور که هیچ دلیل عینی برای اعتقاد به توانایی ما برای عبور از لبه یخ زده وجود ندارد، البته ما نیز از بسیاری جهات دیگر، مانند عقاید اخلاقی و سیاسی خود، چنین می کنیم (پومرلو، 2014).
در حالی که هیچ پشتوانه عینی واقعی برای هیچ اعتقاد خاصی وجود ندارد، اما در حفظ برخی از ارزش های سیاسی یا عمل یا برخی که به نوعی از کد اخلاقی اعتقاد دارند، هنوز ارزش عملی وجود دارد.

دین

ویلیام جیمز نیز دیدگاه شدیدی نسبت به دین دارد. وی علاقه خاصی به نهادهای مذهبی ندارد، چه رسد به برخی عقاید مذهبی، بلکه بیشتر به تجربه معنوی که دین با خود به همراه می آورد علاقه مند است (گودمن، 2009). جیمز همان منطقی را که اعتقاد به برخی عقاید، اخلاق یا موضع گیری های سیاسی را برای اعتقاد به خدا توجیه می کند، اعمال می کند.

او معتقد است که نجات قبل از هرگونه اثبات وجود واقعی خداوند به اعتقاد به خدا بستگی دارد (گودمن، 2009؛ جیمز، 1896). حتی وقتی توجیه عینی وجود نداشته باشد، داشتن این باور هنوز هم کمک می کند. با این حال، جیمز این نظریه را مطرح نمی کند که برای معاشرت با دین، ​​باید به خدای توحیدی اعتقاد داشت. وی به طور خاص دین را به عنوان تجارب گسترده افرادی تعریف می کند که خود را به آنچه که می تواند الهی تلقی شود مرتبط می دانند (جیمز، 1985؛  پومرلو، 2014).
صرف نظر از تجربه منحصر به فرد مذهبی، هدف آن اتصال ما به واقعیت بزرگتری است که در غیر این صورت غیرقابل دسترسی است (گودمن، 2009).
از این رو، جیمز معتقد است که واقعیت چیزی فراتر از جهان طبیعی ماست (جیمز، 1985؛  پومرلو، 2014). او ادعا می کند که هر شخصی دارای روح است که به نوعی از یک جهان معنوی وجود دارد.

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید