
معنی انتساب
Attribution (ˌatrəˈbyo͞oSH(ə)n)
عمل گفتن اینکه منشأ یا علت چیزی چیست.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
انتساب (چیزی) (به چیزی) عمل گفتن یا اعتقاد داشتن به اینكه چیزی نتیجه یك چیز خاص است.
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
عمل گفتن اینکه منشأ یا علت چیزی چیست.
فرهنگ دهخدا
انتساب. [اِ ت] (ع مص) بازبستن خود را به کسی. (ناظم الاطباء). نسبت داشتن به کسی. (آنندراج) (غیاث اللغات). خویشتن را بکسی واخواندن. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تعزی . (تاج المصادر بیهقی). نسبت داشتن. خود را بکسی نسبت دادن. (فرهنگ فارسی معین). اعتزاء. (از اقرب الموارد): انتسب الی ابیه؛ بازبست خود را بدان. (منتهی الارب). انتماء.(یادداشت مؤلف). || آشکار کردن نسبت. (از اقرب الموارد). || (اِمص) ارتباط و علاق و پیوستگی و قرابت و خویشی و نسبت و نژاد. (ناظم الاطباء). بستگی. وابستگی.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
انگیزه افراد این است که علل را به اعمال و رفتار خود نسبت دهند. در روانشناسی اجتماعی، انتساب فرایندی است که افراد به وسیله آن علل رفتار و وقایع را توضیح می دهند. مدل هایی که این روند را توضیح می دهند تئوری اسناد نامیده می شوند. تحقیقات روانشناختی در مورد اسناد با کار فریتز هیدر در اوایل قرن 20 آغاز شد و این نظریه توسط هارولد کلی و برنارد وینر مطرح شد.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
در عمل اسناد یا انتساب، شخص خصوصیتی (صفت، هیجان، انگیزه) را به خود یا به دیگری نسبت می دهد.
واژه های مترادف در فارسی
ارتباط، انتما، پیوند، خویشاوندی، رابطه، علاقه، نسبت، نسبت دهی، وابستگی
واژه های مترادف لاتین
ascription