زیگموند فروید یکی از مشهور ترین روانشناسان در حوزه روانکاوی است. از مهم ترین نظریه هایی که باعث مشهوریت او شد، عبارتند از:
نظریه روانکاوی
نظریه تحلیل رویا
نظریه ID- EGO- SUPER EGO
نظریه تداعی آزاد
در این بخش به تعدادی از نظریه های مهم زیگموند فروید خواهیم پرداخت. در باکس زیر می توانید لیست محتوای این بخش را مشاهده نمایید.
در اکتبر 1885 فروید به پاریس رفت تا در یک فلوشیپ سه ماهه با جان مارتین شارکو، متخصص مغز و اعصاب مشهور که تحقیقات علمی در مورد هیپنوتیزم را انجام می داد، شرکت کند. او بعداً این تجربه را به عنوان كاتالیزوری یادآوری كرد که وی را به سمت آسیب شناسی روانی سوق داد. شارکو در مطالعه هیستری و هیپنوتیزم متخصص بود و اغلب آنها را با حضور بیماران در صحنه و در مقابل تماشاگران نشان می داد.
فروید هنگامی که در سال 1886 در وین به کار خود ادامه داد، شروع به استفاده از هیپنوتیزم در کارهای بالینی خود کرد. او رویكرد دوست و همكار خود بروئر را در یك نوع هیپنوتیزم دنبال كرد. نتایج متناقض کار بالینی اولیه فروید، سرانجام او را به کنار گذاشتن هیپنوتیزم سوق داد و نتیجه گرفت که با تشویق بیماران به صحبت آزادانه بدون سانسور یا مهار یا حتی گفتن خاطراتی که به ذهنشان خطور می کند، می تواند بیشتر به بهبود علائم بیماری کمک کند. در رابطه با این روند، كه وی آن را "تداعی آزاد" نامید، فروید دریافت كه می توان رویاهای بیماران را با موفقیت تجزیه و تحلیل كرد تا ساختار پیچیده ناخودآگاه را آشكار سازد و سرکوب روانی که منشا بیماری است را، نشان دهد. در سال 1896 وی از اصطلاح "روانکاوی" برای اشاره به روش بالینی جدید خود و نظریه های مبتنی بر آن استفاده کرد.
توسعه کارهای فروید از این نظریه های جدید در حالی اتفاق افتاد که وی دچار بی نظمی های قلبی، خواب های ناراحت کننده و دوره های افسردگی بود که وی آن را با مرگ پدرش در سال 1896 مرتبط کرد و باعث "تجزیه و تحلیل خود" از رویاها و خاطرات خودش از کودکی اش شد. اکتشافات او در احساس خصومت با پدرش و حسادت رقابتی نسبت به محبت های مادرش، وی را بر آن داشت که در نظریه خود مبنی بر وجود روان رنجوری تجدید نظر کند. فروید بر اساس کارهای بالینی اولیه خود، فرض کرد که خاطرات ناخودآگاه و حمله جنسی در دوران کودکی پیش شرط لازم برای روان پریشی (هیستری و روان رنجوری وسواسی) است. این نظریه به عنوان پایه و اساس فرمول بعدی فروید در مورد نظریه عقده ادیپ قرار گرفت.
وی در سال 1899 کتاب "تعبیر خواب" را منتشر کرد که در آن فروید پس از بررسی انتقادی نظریه موجود، تفسیرهای مفصلی از رویاهای خود و بیمارانش در رابطه با تحقق خواسته های تحت سرکوب و مجازات ارائه داد. فروید در سه مقاله منتشر شده در مورد نظریه جنسیت در سال 1905، تئوری خود را درباره جنسیت کودک شرح داده و اشکال و عملکرد "غرایز" را که در شکل گیری هویت جنسی منجر می شود، توصیف می کند. در همان سال او Fragment of a Analysis of a Case of Hysteria را منتشر کرد، که یکی از مشهورترین و بحث برانگیزترین آثار وی شد.
زیگموند فروید
احساساتِ ابراز نشده هرگز نمی میرند، آن ها زنده دفن می شوند و بعدا بـه صورت های زشت تری بیرون می زنند.
فروید این بحث را مطرح کرد که در هنگام خواب رویاهایی که می بینیم، خواسته های برآورده شده ای است که فرد در بیداری در پی آنهاست. در نظریه فروید، رویاها با حوادث و افکار از زندگی روزمره تحریک می شوند. در آنچه فروید "کار رویایی" نامید، این افکار که توسط قواعد زبان و اصل واقعیت تعیین می شود، تحت "فرایند اولیه" تفکر ناخودآگاه قرار می گیرند؛ که توسط اصل لذت تنظیم می شود، آرزوی تحقق و سناریوهای سرکوب شده کودکی را دارد. به دلیل ماهیت مخل این افکار و خواسته های سرکوب شده دیگر که ممکن است مربوط به آنها باشد، کار رویایی مانند یک سانسورگر عمل می کند و افکار سرکوب شده را از طریق تحریف، جابجایی و تغلیظ به منظور حفظ خواب پنهان می کند.