هوش مصنوعی روانشناسی منتشر شد ...

هوش مصنوعی روانشناسی منتشر شد ...

پست وبلاگی
خستگی از همدلی: وقتی مراقبت از دیگران به بهای تحلیل رفتن خود تمام می‌شود مدت مطالعه: 8 دقیقه
ای سنج 24 مهر 1404 مدت مطالعه: 8 دقیقه

خستگی از همدلی: وقتی مراقبت از دیگران به بهای تحلیل رفتن خود تمام می‌شود

همدلی، توانایی درک و سهیم شدن در احساسات دیگران، ستونی اساسی در روابط انسانی و سنگ بنای مشاغل مراقبتی است. از درمانگران و معلمان گرفته تا پرستاران و امدادگران، این توانایی به افراد امکان می‌دهد ارتباط عمیقی با نیازمندان برقرار کرده و حمایت معناداری ارائه دهند.

با این حال، همانطور که هر مزیت بزرگی می‌تواند نقطه‌ی ضعفی پنهان داشته باشد، همدلی هم در صورت استفاده‌ی افراطی و بدون مدیریت صحیح، می‌تواند به یک فرسودگی روانی مخرب منجر شود که در سال‌های اخیر تحت عنوان "خستگی از همدلی" (Empathy Fatigue) توجه فزاینده‌ای را به خود جلب کرده است.

این پدیده، به‌ویژه در حرفه‌هایی که مستقیماً با درد و رنج انسانی سروکار دارند، پیامدهای جدی برای سلامت روان فردی و کیفیت خدمات‌رسانی دارد. با ما در ای سنج همراه باشید.

خستگی از همدلی چیست؟

در حالی که مفهوم فرسودگی شغلی (Burnout) به طور گسترده‌ای شناخته شده و به عنوان یک حالت خستگی جسمی، عاطفی و ذهنی ناشی از استرس طولانی‌مدت یا بیش از حد تعریف می‌شود، "خستگی از همدلی" یک مفهوم متمایز و تا حدودی جدیدتر است.

فرسودگی شغلی کلاسیک معمولاً با احساس از دست دادن توانایی، ناامیدی و بدبینی نسبت به کار مشخص می‌شود، اما خستگی از همدلی عمیق‌تر به جنبه‌ی خاصی از تعاملات انسانی می‌پردازد: ظرفیت همدلی.

خستگی از همدلی زمانی رخ می‌دهد که فرد به طور مداوم و شدید با تجربیات دردناک، آسیب‌زا و طاقت‌فرسای دیگران در تماس باشد، به طوری که توانایی او برای درک و سهیم شدن در این احساسات رفته‌رفته تحلیل می‌رود.

این پدیده اغلب به عنوان نوعی از ترومای ثانویه (Secondary Trauma) یا فرسودگی از شفقت (Compassion Fatigue) هم شناخته می‌شود، با این تفاوت که "خستگی از همدلی" بر روی کاهش ظرفیت همدلی به عنوان یک توانایی شناختی و عاطفی تأکید دارد.

فردی که دچار خستگی از همدلی می‌شود، ممکن است در ابتدا با تمام وجود و با شفقت فراوان به بیماران، مراجعین یا دانش‌آموزان خود پاسخ دهد، اما با گذشت زمان و مواجهه مکرر با درد و رنج، به تدریج احساس بی‌حسی، انزوا و بی‌تفاوتی می‌کند. این بی‌تفاوتی نه از سر بی‌علاقگی اولیه، بلکه ناشی از یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه برای محافظت از خود در برابر بار عاطفی بیش از حد است.

این پدیده با از بین رفتن تدریجی و دردناک توانایی اتصال عمیق با دیگران همراه است. در حالی که فرسودگی شغلی ممکن است فرد را از کار خود بیزار کند، خستگی از همدلی می‌تواند او را از بخش مهمی از انسانیت خود -یعنی توانایی احساس و ارتباط- دور کند.

چرا خستگی از همدلی در مشاغل مراقبتی شایع است؟

چرا خستگی از همدلی در مشاغل مراقبتی شایع است؟

مشاغل مراقبتی، ذاتاً مستلزم سطوح بالایی از همدلی هستند. درمانگران باید بتوانند با مراجعین خود همدلی کنند تا به آن‌ها در پردازش تروماها و چالش‌هایشان کمک نمایند؛ پرستاران باید همدلی نشان دهند تا درد و ترس بیماران را تسکین دهند و معلمان باید با دانش‌آموزان خود همدلی کنند تا نیازهای آموزشی و عاطفی آن‌ها را درک نمایند. این نیاز مداوم به همدلی، در ترکیب با عوامل استرس‌زای دیگر، زمینه‌ی مساعدی برای بروز خستگی از همدلی فراهم می‌کند:

  • مواجهه مستمر با رنج و تروما: بسیاری از افراد در مشاغل مراقبتی به طور روزانه با افرادی سروکار دارند که در حال تجربه‌ درد فیزیکی، رنج روانی، از دست دادن عزیزان یا تروماهای عمیق هستند. جذب این حجم از انرژی‌های منفی و احساسات دشوار، بدون تخلیه و مدیریت مناسب، می‌تواند به تدریج ظرفیت همدلی فرد را فرسوده کند.
  • مرزهای شغلی و شخصی مبهم: در بسیاری از مشاغل مراقبتی، مرز بین زندگی حرفه‌ای و شخصی می‌تواند محو شود. تعهد عمیق به بیماران یا مراجعین، گاهی باعث می‌شود که فرد احساس مسئولیت بیش از حدی نسبت به مشکلات آن‌ها داشته باشد و نتواند در پایان روز کاری، این بار عاطفی را رها کند.
  • خواسته‌های بالای شغلی: مشاغل مراقبتی اغلب با ساعات کاری طولانی، حجم کاری بالا و کمبود منابع همراه هستند. این فشارها می‌تواند توانایی فرد را برای مراقبت از خود و بازیابی انرژی تحلیل ببرد.
  • فقدان حمایت کافی: در محیط‌های کاری که حمایت سازمانی، مشاوره و فضایی برای تخلیه‌ احساسات وجود ندارد، متخصصان مراقبتی بیشتر در معرض خطر خستگی از همدلی قرار می‌گیرند.
  • انتظارات از خود: بسیاری از افرادی که وارد مشاغل مراقبتی می‌شوند، دارای سطح بالایی از همدلی ذاتی هستند و ممکن است ناخودآگاه از خود انتظار داشته باشند که همواره "قوی" و "مهربان" باشند، حتی زمانی که خودشان در حال رنج هستند. این انتظارات می‌تواند مانع از درخواست کمک و حمایت شود.
فراگیر بودن

خستگی از همدلی فقط مختص کادر درمان نیست و می‌تواند در هر فردی که به طور مداوم در معرض رنج دیگران قرار می‌گیرد (مثل مراقبان خانگی، معلمان، مددکاران اجتماعی و حتی افرادی که به طور مکرر در معرض اخبار ناگوار قرار دارند) رخ دهد.

نشانه‌های خستگی از همدلی: چگونه آن را تشخیص دهیم؟

تشخیص خستگی از همدلی، هم برای فرد و هم برای سازمان‌ها، بسیار حیاتی است. این پدیده می‌تواند به صورت‌های مختلفی ظاهر شود و گاهی اوقات با سایر مشکلات روانی اشتباه گرفته شود. در اینجا به برخی از نشانه‌های کلیدی آن اشاره می‌شود:

  • بی‌حسی عاطفی (Emotional Numbness): شاید بارزترین نشانه، از دست دادن تدریجی توانایی احساس کردن است. فرد ممکن است دیگر به اندازه‌ی قبل نسبت به داستان‌های غم‌انگیز یا تجربیات دردناک دیگران واکنش نشان ندهد. این بی‌حسی می‌تواند نه تنها در محیط کار، بلکه در روابط شخصی هم خود را نشان دهد.
  • کناره‌گیری و انزوا: تمایل به دوری از دیگران، چه در محیط کار و چه در زندگی شخصی. این کناره‌گیری می‌تواند به دلیل احساس خستگی مفرط از تعاملات انسانی یا تمایل به محافظت از خود در برابر بار عاطفی بیشتر باشد.
  • بدبینی و کنایه‌زنی: فرد ممکن است نسبت به مراجعین، بیماران یا سیستم کاری خود بدبین شود. این بدبینی گاهی اوقات به صورت کنایه‌زنی یا ریشخند نسبت به رنج دیگران ظاهر می‌شود که یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با احساسات دشوار است.
  • کاهش لذت از کار: فعالیت‌هایی که قبلاً لذت‌بخش و معنادار بودند، دیگر جذابیت سابق را ندارند. فرد ممکن است احساس پوچی و بی‌هدفی در کار خود کند.
  • مشکلات جسمی: خستگی از همدلی می‌تواند به صورت نشانه‌های جسمی همانند خستگی مزمن، مشکلات خواب، سردردهای مکرر، مشکلات گوارشی و کاهش سیستم ایمنی بدن بروز کند. استرس مزمن ناشی از این پدیده بر سلامت جسمی تأثیر مستقیم می‌گذارد.
  • تحریک‌پذیری و خشم: افراد ممکن است بیشتر از قبل تحریک‌پذیر و عصبانی شوند، حتی نسبت به مسائل کوچک. این می‌تواند نشانه‌ای از لبریز شدن ظرفیت عاطفی آن‌ها باشد.
  • کاهش همدلی و شفقت: در نهایت، ظرفیت واقعی همدلی و شفقت کاهش می‌یابد. فرد ممکن است خود را در حال قضاوت کردن یا بی‌تفاوتی نسبت به کسانی که قبلاً با آن‌ها عمیقاً همدلی می‌کرده است، بیابد. این یکی از دردناک‌ترین جنبه‌های خستگی از همدلی است، زیرا با ارزش‌های اصلی فرد در تضاد است.
  • مشکل در تمرکز و حافظه: استرس مزمن می‌تواند بر عملکردهای شناختی تأثیر بگذارد و منجر به مشکلاتی در تمرکز، تصمیم‌گیری و به خاطر سپردن اطلاعات شود.
  • افزایش غیبت از کار: به دلیل خستگی مفرط، مشکلات جسمی یا روانی، افراد ممکن است بیشتر از کار خود غیبت کنند.
  • تغییر در روابط شخصی: خستگی از همدلی می‌تواند بر روابط با دوستان و خانواده هم تأثیر بگذارد، زیرا فرد ممکن است انرژی کمتری برای سرمایه‌گذاری عاطفی در این روابط داشته باشد.

پیامدهای خستگی از همدلی: از فرد تا جامعه

پیامدهای خستگی از همدلی گسترده و چندوجهی است که نه تنها بر سلامت و رفاه فردی تأثیر می‌گذارد، بلکه کیفیت خدمات‌رسانی در حرفه‌های مراقبتی و در نهایت سلامت جامعه را هم تحت الشعاع قرار می‌دهد.

پیامدهای فردی خستگی از همدلی

پیامدهای فردی

  • مشکلات سلامت روان: افزایش خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و سوء مصرف مواد.
  • افزایش فرسودگی شغلی: هرچند متمایز است، اما خستگی از همدلی اغلب به فرسودگی شغلی کامل منجر می‌شود، که شامل احساس ناتوانی و ناامیدی نسبت به کار است.
  • افت کیفیت زندگی: کاهش لذت از فعالیت‌ها، مشکلات در روابط شخصی و احساس عمومی نارضایتی از زندگی.
  • افزایش تمایل به ترک شغل: بسیاری از متخصصان مراقبتی با تجربه، به دلیل خستگی از همدلی، شغل خود را ترک می‌کنند که منجر به کمبود نیروی انسانی متخصص در این حوزه‌ها می‌شود.

پیامدهای سازمانی و اجتماعی

  • کاهش کیفیت مراقبت: متخصصان مراقبتی که از خستگی از همدلی رنج می‌برند، ممکن است کمتر همدلی و شفقت نشان دهند که مستقیماً بر کیفیت مراقبت و رضایت بیماران/مراجعین تأثیر می‌گذارد.
  • خطاهای پزشکی و درمانی: خستگی، مشکلات تمرکز و استرس ناشی از خستگی از همدلی می‌تواند منجر به افزایش خطاهای انسانی شود.
  • افزایش غیبت از کار و جابجایی کارکنان: سازمان‌ها با نرخ بالای غیبت و ترک خدمت کارکنان مواجه می‌شوند که هزینه‌های زیادی را برای استخدام و آموزش نیروی جدید به همراه دارد.
  • تضعیف روحیه تیمی: زمانی که اعضای تیم دچار خستگی از همدلی می‌شوند، فضای کاری می‌تواند منفی و سمی شود، که بر روحیه کلی و همکاری تیمی تأثیر می‌گذارد.
  • بار مالی بر سیستم سلامت: نیاز به درمان‌های روانی برای متخصصان مراقبتی و هزینه‌های مربوط به جابجایی کارکنان، بار مالی قابل توجهی را بر سیستم سلامت و سازمان‌ها وارد می‌کند.

فراتر از همدلی احساس‌محور: ایده‌ی همدلی «بازسازی‌شده»

یکی از نوآورانه‌ترین رویکردها برای مقابله با خستگی از همدلی، تفکیک بین انواع همدلی و تمرکز بر مفهوم همدلی "بازسازی‌شده" (Reconstructed Empathy) است. به طور سنتی، همدلی اغلب به معنای "گذاشتن خود به جای دیگری" و "احساس کردن آنچه دیگری احساس می‌کند" درک می‌شود.

این نوع همدلی که می‌توان آن را همدلی احساس‌محور (Affective Empathy) نامید، شامل پاسخ‌های عاطفی و همزمان با احساسات شخص دیگر است. در حالی که این نوع همدلی برای ایجاد ارتباط و نشان دادن شفقت ضروری است، تکیه صرف بر آن می‌تواند بسیار فرساینده باشد.

همدلی "بازسازی‌شده" یا همدلی شناختی (Cognitive Empathy) رویکردی متفاوت را پیشنهاد می‌کند. این نوع همدلی بیشتر بر درک دیدگاه، افکار و تجربیات فرد دیگر متمرکز است، بدون اینکه لزوماً نیازی به جذب کامل بار عاطفی آن‌ها باشد. این شامل:

  • درک چالش‌ها و موقعیت‌ها: توانایی درک منطقی و تحلیلی موقعیت دشوار فرد بدون غرق شدن در احساسات او.
  • تفسیر شناختی: استفاده از دانش و تجربه برای درک الگوهای رفتاری و افکار مراجع/بیمار، به جای همذات‌پنداری عاطفی.
  • حفظ مرزها: آگاهی از مرز بین خود و دیگری و جلوگیری از "جذب" مشکلات آنها به درون خود.
  • هدف‌گرا بودن: تمرکز بر راه‌حل‌ها و استراتژی‌های کمک‌رسانی، به جای صرفاً سهیم شدن در درد.

برای درمانگران و سایر متخصصان مراقبتی، استفاده از همدلی "بازسازی‌شده" به این معناست که آن‌ها می‌توانند همچنان به طور مؤثر با مراجعین/بیماران خود کار کنند و حمایت معناداری ارائه دهند، بدون اینکه به طور مداوم انرژی عاطفی خود را تحلیل ببرند. این رویکرد به آن‌ها اجازه می‌دهد تا با دیدی عینی‌تر و تحلیلی‌تر به مسائل نگاه کنند، در حالی که همچنان شفقت و درک را حفظ می‌کنند.

در عمل، این می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • آموزش تمایز بین انواع همدلی: متخصصان مراقبتی باید آموزش ببینند که تفاوت بین همدلی احساس‌محور و همدلی شناختی را درک کنند.
  • تمرین دیدگاه‌گیری: توانایی درک دیدگاه فرد دیگر بدون نیاز به تجربه کردن مستقیم احساسات او.
  • استفاده از ابزارهای تحلیلی: بهره‌گیری از چارچوب‌ها و نظریه‌های درمانی برای درک مسائل، به جای اتکای صرف به شهود عاطفی.
  • توسعه خودآگاهی: آگاهی از زمانی که احساسات مراجع شروع به غرق کردن فرد می‌کند و توانایی بازگشت به یک حالت شناختی‌تر.

این ایده جدید، نه تنها راهبردی برای جلوگیری از خستگی از همدلی ارائه می‌دهد، بلکه بر این نکته تأکید دارد که اثربخشی در مشاغل مراقبتی لزوماً به معنای غرق شدن در درد دیگران نیست، بلکه به معنای توانایی درک عمیق و ارائه کمک هدفمند با حفظ سلامت روان خود است.

استراتژی‌های مقابله با خستگی از همدلی: راهی به سوی تاب‌آوری

مقابله با خستگی از همدلی نیازمند رویکردی چندوجهی است که شامل استراتژی‌های فردی، سازمانی و فرهنگی می‌شود.

استراتژی‌های فردی

  • خودآگاهی و تشخیص زودهنگام: اولین قدم، شناخت نشانه‌ها و اعتراف به وجود مشکل است. توجه به تغییرات در رفتار، خلق و خو و الگوهای خواب می‌تواند به تشخیص زودهنگام کمک کند.
  • مراقبت از خود (Self-Care): این مفهوم بیش از یک شعار است؛ یک ضرورت است. مراقبت از خود شامل موارد زیر است:
  • سلامت جسمی: تغذیه مناسب، ورزش منظم و خواب کافی.
  • سلامت روانی: یافتن فعالیت‌هایی که باعث آرامش و شادی می‌شوند (همانند مدیتیشن، یوگا، مطالعه، گوش دادن به موسیقی).
  • مرزگذاری: تعیین مرزهای روشن بین کار و زندگی شخصی. خودداری از چک کردن ایمیل‌های کاری در خارج از ساعات اداری یا صحبت کردن مداوم درباره‌ی کار با دوستان و خانواده.
  • فعالیت‌های لذت‌بخش: اختصاص زمان به سرگرمی‌ها و علایقی که هیچ ارتباطی با کار ندارند و صرفاً برای لذت بردن هستند.
  • بهره‌گیری از حمایت اجتماعی: صحبت کردن با دوستان، خانواده یا همکاران قابل اعتماد که می‌توانند حمایت عاطفی ارائه دهند و تجربیات مشابهی داشته باشند.
  • مشاوره و درمان: در صورت نیاز، جستجوی کمک از یک مشاور یا روان‌درمانگر که بتواند ابزارها و استراتژی‌های مقابله‌ای را آموزش دهد. درمان شناختی-رفتاری (CBT) یا درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) می‌توانند مفید باشند.
  • توسعه‌ همدلی شناختی: همانطور که پیشتر بحث شد، تمرین تفکیک بین همدلی احساس‌محور و شناختی می‌تواند کمک‌کننده باشد. این شامل تمرکز بر درک منطقی مسائل و کمتر درگیر شدن در بار عاطفی آن‌ها است.
  • تمرین‌های ذهن‌آگاهی (Mindfulness): ذهن‌آگاهی به افراد کمک می‌کند تا در لحظه حال زندگی کنند و از نشخوار فکری درباره‌ی تجربیات دردناک گذشته یا نگرانی‌های آینده جلوگیری کنند. این تمرینات می‌توانند به افزایش آرامش و کاهش استرس کمک کنند.
  • آموزش مهارت‌های تنظیم هیجان: یادگیری تکنیک‌هایی برای مدیریت و تنظیم احساسات دشوار همانند تنفس عمیق، تجسم و بازسازی شناختی.

استراتژی‌های سازمانی 

  • آموزش و آگاهی‌سازی: سازمان‌ها باید برنامه‌های آموزشی منظمی در مورد خستگی از همدلی، نشانه‌های آن و راه‌های مقابله با آن برای کارکنان خود برگزار کنند.
  • فراهم کردن حمایت روانی: ایجاد دسترسی آسان به خدمات مشاوره و روان‌درمانی برای کارکنان. این خدمات باید محرمانه و بدون قضاوت باشند.
  • ایجاد محیط کار حمایتی: ترویج فرهنگی که در آن کارکنان احساس راحتی کنند تا درباره‌ی چالش‌ها و احساسات خود صحبت کنند. جلسات منظم گروهی یا "جلسات سوپرویژن" می‌توانند به کارکنان فضای امنی برای تخلیه‌ی احساساتشان بدهند.
  • مدیریت حجم کاری: مدیران باید اطمینان حاصل کنند که حجم کاری کارکنان قابل مدیریت است و زمان کافی برای استراحت و ریکاوری وجود دارد.
  • ترویج مرزگذاری: تشویق کارکنان به تعیین مرزهای سالم بین کار و زندگی شخصی و احترام به این مرزها از سوی مدیریت.
  • برنامه‌های رفاهی و ارتقای سلامت: ارائه برنامه‌هایی مانند عضویت در باشگاه‌های ورزشی، کلاس‌های یوگا یا مدیتیشن و فعالیت‌های تفریحی برای کارکنان.
  • شناسایی و پاداش: شناسایی تلاش‌ها و فداکاری‌های کارکنان و پاداش دادن به آن‌ها که می‌تواند به افزایش رضایت شغلی و کاهش احساس فرسودگی کمک کند.

تغییرات فرهنگی

در مقیاس بزرگتر، نیاز به تغییر فرهنگی در نحوه‌ نگرش به مشاغل مراقبتی و سلامت روان افراد شاغل در این حوزه‌ها وجود دارد. جامعه باید ارزش و اهمیت کار این متخصصان را بیشتر درک کند و حمایت‌های لازم را فراهم آورد. از بین بردن انگ مرتبط با مشکلات سلامت روان در این حرفه‌ها بسیار مهم است تا افراد بتوانند بدون ترس از قضاوت، درخواست کمک کنند.

کلام نهایی ای سنج درباره خستگی از همدلی

خستگی از همدلی یک چالش جدی و رو به رشد در دنیای مدرن، به ویژه برای افرادی است که در خط مقدم مراقبت و حمایت از دیگران قرار دارند. این پدیده، که با تحلیل رفتن ظرفیت همدلی و بی‌حسی عاطفی مشخص می‌شود، نه تنها سلامت روان فردی را به خطر می‌اندازد، بلکه کیفیت خدمات حیاتی را در بخش‌هایی همانند بهداشت و درمان، آموزش و مددکاری اجتماعی هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

با درک عمیق‌تر تفاوت بین فرسودگی شغلی کلاسیک و خستگی از همدلی و همچنین با پذیرش ایده‌ی نوظهور "همدلی بازسازی‌شده" یا شناختی، می‌توانیم رویکردهای مؤثرتری برای پیشگیری و درمان این پدیده ارائه دهیم. این بدان معناست که متخصصان مراقبتی می‌توانند یاد بگیرند که چگونه با شفقت و درک عمیق به دیگران خدمت کنند، در حالی که در عین حال از سلامت روانی خود محافظت می‌کنند.

مقابله با خستگی از همدلی نیازمند تعهد همگانی است: از سوی خود افراد، با تمرین خودآگاهی و مراقبت از خود؛ از سوی سازمان‌ها، با ایجاد محیط‌های کاری حمایتی و فراهم کردن منابع لازم؛ و از سوی جامعه، با ارزش نهادن به کار این قهرمانان روزمره و از بین بردن انگ مرتبط با درخواست کمک.

تنها با اتخاذ یک رویکرد جامع و پایدار می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که کسانی که از دیگران مراقبت می‌کنند، خود هم مورد مراقبت قرار می‌گیرند و توانایی آنها برای ارائه همدلی پایدار و مراقبت ماندگار حفظ می‌شود. در نهایت، مراقبت از کسانی که مراقبت می‌کنند، نه تنها یک مسئولیت اخلاقی، بلکه یک ضرورت اجتماعی برای حفظ سلامت و پویایی جامعه است.

 
 

 

 

خود خواهی چیست | انواع و عواقب آن
مهارت یادگیری چیست؟
استقلال فکری چیست | انواع و روش‌های تقویت آن
چطور نه بگوییم؟ بررسی بهترین روش‌ها
سندروم سازگاری عمومی چیست | علت و درمان
خستگی تصمیم گیری چیست | علل ایجاد و راه غلبه بر آن
بلوغ اجتماعی چیست | بررسی نشانه‌های آن
افسردگی مهاجرت چیست | دلایل و نحوه مدیریت آن
تأثیر کمال‌‌گرایی بر روابط و شغل

اصطلاحات مهم این مقاله

جهت نمایش بیشتر اصطلاحات کلیک نمایید

سوالات متداول

  • خستگی از همدلی چیست؟

    • خستگی از همدلی نوعی فرسودگی شغلی است که در نتیجه قرار گرفتن مداوم در معرض رنج و تروما و همدلی با قربانیان آن ایجاد می‌شود. این وضعیت با علائم جسمی، عاطفی و روانی همراه است.
  • چه کسانی بیشتر در معرض خستگی از همدلی قرار دارند؟

    • افرادی که در مشاغلی همانند پزشکی، پرستاری، روان‌شناسی، مددکاری اجتماعی، امدادگری و مراقبت از بیماران مزمن یا سالمندان فعالیت می‌کنند، بیشتر در معرض این وضعیت هستند.
  • آیا خستگی از همدلی قابل پیشگیری است؟

    • بله با اتخاذ راهبردهای خودمراقبتی همانند حفظ تعادل کار و زندگی، تمرین ذهن‌آگاهی، جستجوی حمایت اجتماعی و تعیین مرزهای سالم، می‌توان از آن پیشگیری کرد.
  • چگونه می‌توان خستگی از همدلی را درمان کرد؟

    • درمان شامل خودمراقبتی، دریافت حمایت اجتماعی، مشاوره با متخصص سلامت روان و در صورت لزوم، تغییر در محیط کار یا رویکردهای شغلی است.
  • آیا افراد عادی هم ممکن است دچار خستگی از همدلی شوند؟

    • بله هر کسی که به طور مداوم در معرض رنج دیگران قرار می‌گیرد همانند مراقبت از یک عضو خانواده بیمار، ممکن است دچار این وضعیت شود.
لطفا امتیاز خود را برای این محتوا ثبت کنید