
مثلث کارپمن
در این مقاله قصد داریم تا راجع به مثلث کارپمن صحبت کنیم. این مثلث راجع به الگوهای ناسالمی که افراد در ارتباط برقرار کردن با دیگران دارند، صحبت می کند. با ما همراه باشید تا به طور کامل با این مفهوم آشنا شوید. آنچه در ادامه خواهید خواند، بر اساس فهرست مطالب، به شرح زیر است:
فهرست مطالب
اریک برن در رویکرد تحلیل رفتار متقابل (TA) از بازی ها صحبت می کند. برن معتقد بود بازی ها مجموعه ای از الگوهای ناسالم هستند که افراد به دلیل عواملی مثل کسب نوازش و توجه دیگران، ساخت دادن به زمان، حفظ وضعیت قبلی خود و کنترل احساسات نامطلوبشان، رهایی از تنش و عواملی از این دست، آن ها را انجام می دهند. کارپمن، شاگرد برن، یکی از این الگوهای ناسالم را در قالب مثلث کارپمن توضیح می دهد.
حتما بخوانید: 270 سوالی که قبل از ازدواج باید از طرف مقابل خود بپرسید!
سه نقش در مثلث کارپمن
قربانی (Victim)
افراد قربانی تصور می کنند که در حق آن ها اجحاف شده است؛ آن ها خود را موجوداتی ضعیف و بی دفاع که در حقشان ظلم شده است، تلقی می کنند؛ چنین افراد حتی اگر در واقعیت شکست نخورده باشند، باز هم خود را مغلوب می پندارند. افراد قربانی ابتدا جذب اشخاصی می شوند که ستمگر هستند (تا به نقشی که همیشه عادت دارند، ورود پیدا کنند)، سپس جذب آدم هایی می شوند که ناجی بوده و از آن ها حمایت می کنند.
ناجی (Rescuer)
این افراد خود را قهرمان و حامی دیگران تصور می کنند. آن ها همیشه علاقمند هستند فرد قربانی را بیابند تا به او کمک کنند و احساس نجات دهندگی داشته باشند. این که تصور کنیم چنین افرادی از قدرت و مهارت بسیاری برخوردار هستند، گمان نادرستی است؛ حتی احتمال دارد چنین افرادی مبتلا به ضعف شخصیتی نیز باشند. این گروه هیچگاه تمایل ندارند که ضعیف یا ناتوان دیده شوند.
ستمگر (Persecutor)
افراد ستمگر تصور می کنند دنیا جای بدی بوده و باید از خود در برابر ستم های موجود، مراقبت کرد؛ آن ها با این تفکر به خود اجازه ی انواع کارهای پرخاشگرایانه و توقعات نامعقول را می دهند. ممکن است فردی که حالا در جایگاه ستمگر قرار دارد، قبلاً ناجی بوده باشد که از رفتار خود، احساس پشیمانی و اجحاف دارد. حتی می تواند فرد قربانی باشد که حالا بر علیه ستمی که تصور می کند، برخاسته باشد.

معمولاً افراد بر اساس تجربیات دوران کودکی شان، تصمیم می گیرند که با کدام یک از نقش ها وارد این مثلث شوند.
وقتی وارد مثلث کارپمن می شویم، احتمالاً همه ی این نقش ها را تجربه خواهیم کرد؛ حتی ممکن است در یک دقیقه، همه ی این اتفاق ها رخ دهد. اهمیتی ندارد که از کدام یک از این نقش ها وارد می شوید، ورود به این مثلث، تضمین کننده ی این است که شما در انتها حتماً قربانی خواهید بود.
مثالی ساده از مثلث کارپمن
فرض کنید خانم و آقایی با یکدیگر دعوا می کنند؛ خانم به آقا می گوید: تو همیشه به نظرات من بی توجهی می کنی و آن ها را جدی نمی گیری (خانم در نقش قربانی)
همسر وی جواب می دهد: نه تو از من توقعات بی جا داری؛ چه لزومی داره که من همیشه اون طور که تو می خوای رفتار کنم (آقا در نقش ستمگر)
در همین زمان فرزند آن ها به خاطر حمایت از مادر، به آقا می گوید: حق با مامانه؛ تو هیچ وقت به اون توجه کافی رو نداشتی (فرزند در نقش ناجی)
آقا جواب می دهد: شما ها همیشه برای من مهم ترین مسئله بودین، من این همه سختی رو برای راحتی تو و مامانت تحمل می کنم و مامانت هیچ وقت از من قدردانی نمی کنه؛ حتی خود تو هیچ وقت به من نگفتی که متوجه زحمت هام هستی (آقا در نقش قربانی، خانم در نقش ستمگر)
فرزند جواب می دهد: نه شما هیچ وقت ندیدید که من نیازهام رو به خاطر اینکه به شما فشار نیاد، بیان نکردم! (فرزند در نقش قربانی، پدر در نقش ستمگر)
در انتهای این بحث همه ی افراد درگیر مثلث احساس اجحاف و ناراحتی کرده و خود را قربانی می پندارند. افراد در هر کدام از این نقش ها که قرار گیرند، به سمت نقش مکمل خود، کشیده می شوند.
برای خروج از مثلث کارپمن چه باید کرد؟
اگر شما زمانی در تعاملات خود احساس کنید که درگیر این نقش های مثلث کارپمن شده اید، بهتر است همان جا تغییر نقش داده و به نقش های مثلث تِد، وارد شوید. در حقیقت مثلث TED شیوهای در تحلیل رفتار متقابل برای خروج از مثلث کارپمن و حرکت از نقشهای ناسالم به سمت آگاهی است. در ادامه سه نقش مطرح در این مثلث مطرح می گردد:
سه نقش مطرح در مثلث TED
خلاق (CREATOR)
فردی که در مثلث کارپمن قربانی بود، با ورود به مثلث تد نقش خلاق را پیدا می کند؛ چنین شخصی به جای تمرکز بر حوادث پیش آمده، روی حل مسئله توجه دارد. این تغییر نقش سبب می شود تا او آن چالش را به خوبی مشاهده کرده و بهترین پاسخ را انتخاب کند.
مربی (COACH)
فردی که در مثلث کارپمن در نقش ناجی بوده است، در این جا، در نقش مربی ظاهر می شود؛ این فرد به جای آن که به طور بی قید و شرط از فرد قربانی حمایت کند و یا سبب شود که او مشکلاتش را خود به دوش دیگری بیندازد، در نقش یک مربی ظاهر می شود و به فرد راهکار و آموزش های لازم را می دهد و زمینه های رشد او را فراهم می کند.
چالشگر (CHALLENGER)
فردی که در مثلث کارپمن در جایگاه ستمگر قرار داشته است، در اینجا در نقش چالشگر ظاهر می شود و انتقادات خود را به صورت کاملاً برابر و نه از جایگاه بالاتر و به قصد تخریب کردن شخص دیگر، بلکه تنها به قصد اصلاح، بیان می کند.
جمع بندی ای سنج
در این مقاله سعی داشتیم تا با مطرح کردن مثلث کارپمن، شما را با الگوهای ناسالم در روابط متقابل آشنا کنیم. در دنیای امروزی مدیریت کردن روابط بسیار مهم است، پس باید سعی در شناسایی و راه های صحیح برقرار کردن ارتباط بکنیم.
اگر این مطلب را دوست داشتید، فراموش نکنید که آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید و اگر سوال یا نقدی در ارتباط با این مقاله دارید، پذیرای آن ها هستیم.
راه حل مناسبی ارائه نشده معمولا انسانها خود را محق می دانند و اینکه انسان مه چیز را برای خود بخواهد طبیعی است اما در فطرت انسان عشق هم وجود دارد تاریخ نشان داده تمام حکام و ظالمان عاشق بودند پس تنها با تقویت قدرت عشق می توان از همه انسانها افرادی با گذشت مهربان و.. ساخت