معنی تعصب
fanaticism (fuh·na·tuh·si·zm)
باورهای افراطی که می تواند منجر به یک رفتار غیر منطقی یا خشونت آمیز شود.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
غیرت یا اراده بیش از حد و غالباً غیر منطقی به یک علت یا مجموعه ای از باورها.
فرهنگ لغت آکسفورد(ODE)
عقاید یا رفتارهای افراطی، به ویژه رفتارهای مربوط به دین یا سیاست
فرهنگ لغت کمبریج(CALD)
باورهای افراطی که می تواند منجر به یک رفتار غیر منطقی یا خشونت آمیز شود.
فرهنگ دهخدا
تعصب. [ت َ ع َص ْ ص ُ] (ع مص) بستن عصابه. (تاج المصادر بیهقی). عصابه بر سر بستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || عصبیت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حمیت و عصبیت و برنایشتی و جانب داری و طرفداری و حمایت.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
خشمگین، متعصب، عصبانی رفتاری است كه مشتاق غیرت یا اشتیاق وسواسی است. متعصب استانداردهای بسیار سختگیرانه ای را نشان می دهد و تحمل کمی در برابر عقاید یا عقاید مخالف نشان می دهد.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
سو گیری غیر منطقی و افراطی در مورد هر موضوع، مثل سیاست، مذهب، و غیره. این نوع سوگیری، مثل مرافه جویی در بیماران پارانوئید شایع است و ممکن است به ابعاد هذیانی برسد.
واژه های مترادف در فارسی
غیرت، سخت گیری، جانبداری، سخت گیری، خشک اندیشی
واژه های مترادف لاتین
bigotry, crotchet, doctrinairism, dogmatism, fanaticism, intolerance, prejudice, spirit, zeal, zealotry
واژه های متضاد در فارسی
ناباوری، شک، سوء ظن
واژه های متضاد لاتین
disbelief, discredit, doubt, nonbelief, unbelief, distrust, mistrust, skepticism, suspicion, uncertainty